چه بسیار واژه های قرآنی که در ساختار کلام الهی از بار معنایی خاصی برخوردارند و جز با ژرفاندیشی و تأمل در زبان قرآن، دسترسی به معانی آنها میسر نمی باشد. «تأویل» که شاهد هفت مرتبه تکرار آن در قرآن هستیم، از جمله واژه هایی است که در ترکیب با دیگر کلمات و یا عبارات قرآنی، معانی مختلفی را افاده می نماید. در بسیاری از آنها میان اهل تفسیر اختلاف چندانی دیده نمیشود. آنچه در تفاسیر تاکنون ابهام آمیز مینماید، مفهوم این واژه در آیه ۳۷ سوره یوسف است که ترجمههای قرآنی دسترس، غالباً معنای «تعبیرخواب» را بر آن انتخاب کرده اند که پیام آیه را دگرگون ساخته است.
این مقاله با نگاهی نقدآمیز به ترجمه ها و تفاسیر موجود، به دنبال کشف بهترین و نزدیک ترین مفهومی است که سخن وحیانی را در این زمینه در برمی گیرد.
تأویل/ یوسف۷/ تعبیر خواب/ چگونگی غذا/ ذلکما
آیات قرآنی با چیدمان حکیمانه کلمات و ترکیب واژه ها در سیاق عبارات خود، تفسیرگوی یکدیگر می باشند.۱ در آیاتی که به دلیل نبود روایات صحیحی از پیشوایان معصوم:دسترسی به تفسیری واقعی تر از آنها میسر نیست، ژرفکاوی در ساختار کلام الهی تنها سنجه ای است که ما را به دریافت درست تری از پیام وحیانی رهنمون می-باشد.
بر این اساس، سوره یوسف که زیباترین جلوه های جمال انسانیت و سیره نبوی را ترسیم مینماید ـ در زمانی که به دلیل نمایش فیلم داستانی آن از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به فراگیر شدن مفاهیم و پیام های آن در گستره ای به اندازه مخاطبان داخلی و خارجی منجر شده استـ از اهمیت بیشتری برخوردار است تا با بررسی برخی از آیات و مفاهیم مورد اختلاف آن در میان مفسران، تا جایی که اقتضا دارد، نقاب از عروس معنا برانداخته و با زدن در محک تحقیق دوباره، پیامهای نزدیک به واقعیت آن برگزیده شود.
ما در مقاله پیشین،۲ مفهوم شناسی واژ ه های «ربّی»، «همّ» و «برهان» را در سوره یوسف مورد بازکاوی قرار دادیم و اینک به مفهوم «تأویل» در آیه ۳۷ همان سوره که مورد اختلاف مفسران است می پردازیم.
برای ورود به بحث، ابتدا لازم است که متن و معنای دو آیه زیر را در طول مقاله به خاطر داشته باشیم. آنها عبارتند از:
(وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ*قَالَ لا یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلا نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّهَ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالآخِرَهِ هُمْ کَافِرُونَ)
«همراه یوسف، دو جوان دیگر هم زندانی شدند. یکی از آنان گفت: خواب دیدم که انگور را برای شراب ساختن می فشارم و دیگری گفت: خواب دیدم که مقداری نان روی سرم گذاشته ام
و پرندگان از آن می خورند. خواب ما را تعبیر کن که تو را از نیکوکاران می بینیم. (یوسف) گفت: غذایی که روزی شماست برای شما نمی آورند، مگر اینکه پیش از آمدنش از چگونگی آن به شما خبر می دهم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است. من آیین قومی را که به خدا اعتقاد ندارند و منکر آخرتند، رها کرده ام.»
تفاسیر و ترجمه های قرآنی با توجه به معنا و مفهومی که از واژه «تأویل» در عبارت آیه دوم داشته اند، دوگانگی تفسیر و ترجمه آن را موجب شده و پیام آیه را با برداشت های
گوناگونی که در هر کدام از آن معانی به دست می آید، به طور ابهامآمیز رها کرده اند و اگر برخی از تفاسیر هم بدان پرداخته اند، یا به نقل قول ها بسنده کرده، و یا به طور کوتاه ازکنارش گذشته اند. در نتیجه شماری از زیبایی ها، پیام ها و نکات ظریف آیه در پرده ابهام باقی مانده و یا به برداشت های دیگری منجر شده است.
در گروه بندی تفاسیر و ترجمه های قرآنی درمی یابیم که آنها نوع پاسخگویی حضرت یوسف۷به همزندانی هایش را که از تعبیر خوابشان سؤال کرده بودند چهار گونه آورده اند:
«یوسف۷در پاسخ آنها گفت: من شما را پیش از آنکه طعام آید و تناول کنید، به تعبیر خوابتان آگاه می سازم که این علم از چیزهایی است که خدای به من آموخته است، زیرا من آیین گروهی را که به خدا بی ایمان و به آخرت کافرند ترک گفتم.»
آسان، روشن، عاملی، کوثر، مخزن العرفان، نور، طبری، صفی، تبیینالقرآن، بیان السعاده، من وحی القرآن، نمونه، هدایت، من هدی القرآن، التحریر و التنویر، تیسیر الکریم الرحمن، الجامع لأحکام القرآن، منشور جاوید، از جمله تفاسیری هستند که گروه نخست را نمایندگی مینمایند.
آیتی، ارفع، اشرفی تبریزی، الهی قمشه ای، انصاریان، برزی، بروجردی، پور جوادی، ترجمه المیزان، تشکری آرانی، شعرانی، طاهری قزوینی، فارسی، فیضالسلام، کاویانپور، حجتی، مشکینی، مصباح زاده، مکارم شیرازی، نوبری، یاسری، انصاری خوشابر، دهلوی، صفارزاده، صفوی، معزی، ترجمه طبری.
«(یوسف) گفت: غذایی که روزی شماست برای شما نمی آورند، مگر اینکه پیش از آوردنش، از چگونگی (نوع، رنگ، طعم، مقدار و ...) آن شما را آگاه مینمایم ...».
احسن الحدیث، خسروی، روان جاوید، تاج التراجم، نسفی، ارشاد الاذهان، اطیب البیان، انوار درخشان، البلاغ، تفسیر اثنی عشری، الکاشف، المبین، المعین، شریف لاهیجی، منهج الصادقین، تقریب القرآن الی الاذهان، الجدید، حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر، زبده التفاسیر، سواطع الالهام، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، مواهب علیه، المیزان، مقاتل بن سلیمان، فتح القدیر، البحر المدید، بحرالعلوم، بیان المعانی، القرآنی للقرآن، المراغی، المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، الواضح، الوسیط (طنطاوی)، روح البیان، تفسیر سور آبادی، روحالمعانی، الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه، الفتوحات الهیه، الکشاف، محاسن التأویل، المحرر الوجیز، مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید، معانی
القرآن، المیسّر، جمال انسانیت یا تفسیر سوره یوسف، کشف الحقایق عن نکت الآیات و الدقائق.
در میان ترجمه های قرآنی، رضا سراج، تنها مترجم قرآنی است که از این دیدگاه پیروی کرده است.
«گفت: غذایی برای شما [در خواب] آورده نمی شود که بخورید، مگر آنکه از تعبیر آن [در بیداری] ـ پیش از آنکه برای شما وقوع بیابد ـ خبردارتان می کنم ...»
کشف الاسرار و عده الابرار، دقائق التأویل و حقائق التنزیل، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز (دخیل)، الجلالین، جامع البیان، الکشف و البیان.
در میان ترجمه ها، محمد خواجوی و ابوالقاسم پاینده، دو مترجمی هستند که به این دیدگاه گرایش نشان داده اند.
این گروه یا ترجمه دو پهلو ارائه کرده اند، یا اینکه معانی سه گانه قبلی را در ترجمه خود گنجانیده اند. سه نمونه از ترجمه های این گروه را در زیر می آوریم:
۱- «گفت: غذایی که می خورید نزد شما نمی آید، مگر اینکه پیش از آن من شما را از تعبیر آن آگاه می کنم ...» (تفسیر کوثر، جعفری).
۲- «گفت: هیچ خوردنی که روزی شما سازند شما را نرسد، مگر به تأویل آن ـ تعبیر و سرانجام خواب یا آن خوردنی ـ پیش از آنکه به شما رسد آگاهتان کنم ...» (مجتبوی).
۳- «گفت: غذایی که خوراک شما شود به رؤیایتان نیاید، مگر شما را از تعبیر آن پیش از آنکه وقوع یابد خبردار کنم ...» (پاینده).
جوامع الجامع، روض الجنان، التبیان، مجمع البیان، الصافی، تفسیر عبدالله شبّر، کنزالدقائق و بحرالغرائب، التفسیر لکتاب الله المنیر، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، الجوهر الثمین، الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز (عاملی)، تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، تفسیر القرآن العظیم (ابن ابی حاتم)، التفسیر المظهری، تفسیرالوسیط (زحیلی)، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، جواهرالحسان، زاد المسیر، کتاب التسهیل التنزیل، لباب التأویل فی معانی التنزیل، معالم التنزیل، مفاتیح الغیب، تفسیر راهنما.
بهرامپور، حلبی، رضایی اصفهانی، رهنما، فولادوند، مجتبوی،
در جمع بندی دیدگاه های چهارگانه که از تعداد ۱۳۱ تفسیر و ترجمه قرآنی استخراج شده است، نتایج زیر حاصل می شود:
ترتیب خلاصه دیدگاه پیروان در تفسیر پیروان در ترجمه
گروه اول تأویل = تعبیر خواب ۱۷ ۲۷
گروه دوم تأویل = چگونگی غذایی که خواهند آورد ۴۸ ۱
گروه سوم تأویل = تعبیر غذایی که در خواب دیده اند ۶ ۲
گروه چهارم نقل اقوال یا ترجمه دو پهلو ۲۳ ۷
جمع ـ ۹۵ ۳۶
۱۳۱
با توجه به اینکه در میان دیدگاههای چهارگانه فوق، گروه سوم و چهارم برای تفسیر خود دلیلی ارائه نکرده اند یا به نقل اقوال بسنده نموده اند، از این رو از نقد دیدگاه آن دو چشم پوشی نموده و تنها دیدگاه گروه اول و دوم را مورد بحث و ارزیابی قرار می دهیم.
این گروهـ که اندکی از تفاسیر و بسیاری از ترجمه های فارسی قرآن را شامل می شودـ در تفسیر خود از آیه، کمتر به ذکر دلایل و آوردن شواهد پرداخته اند، بلکه بیشتر بدون توضیح از کنار آن رد شده اند و یا گاه به دلایل زیر اشاره کرده اند:
۱- واژه «تأویل» به معنی ذکر خصوصیات غذا، کمتر آمده است. (مکارم شیرازی، ۹/۴۰۷)
۲- در آیه قبلی به معنی تعبیر خواب است. (همان)
۳- در مورد خبر دادن از واقعیت چیزی که یک ساعت بعد حاضر خواهد شد، لفظ «تأویل» به کار نمی رود. تأویل در مورد شیء حاضر که واقعیتی در آینده دارد به کار می رود، نه چیزی مانند غذای زندان که هنوز به دست زندانی نرسیده و برای او مجسم نگردیده است. (سبحانی،۱۱/۹۶)
دلایل سه گانه این دیدگاه در مجموع به یک موضوع برمیگردد و آن، تردید در معنی و مفهوم «تأویل» است که با نگاهی دوباره به معنای تأویل، ابهام وارده این دیدگاه را مرور می نماییم.
اهل لغت، «تأویل» را چنین معنا می کنند:
«التأویل: ارجاع الکلام و صرفه عن معناه الظاهری الی معنی اَخفی منه» (طریحی، ۵/۳۱۲)؛ «تأویل، بازگرداندن سخن از معنای ظاهری به معنای پنهانی آن است.»
«تأویل: تفسیر الکلام الذی تختلف معانیه» (فراهیدی، ۸/۳۶۹)؛ «تأویل، تفسیر سخنی است که معناهای گوناگونی دارد.»
«التأویل و المعنی و التفسیر واحد» (ابن منظور، ۷/۳۳)؛ «تأویل و معنا و تفسیر به یک مفهوماند.»
تأویل، واقع و خارج یک عمل و یک خبر است که گاهی به صورت علت غایی و نتیجه و گاهی به صورت وقوع خارجی متجلّی شده و به عمل و خبر برمی گردد.
مثلاً در دو آیه: (یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ)(یوسف/۱۰۰) و(ذَلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرً)(کهف/۸۲) در آیه اولی، ابتدا خبر بود، بعد، وقوع خارجی، و در دومی ابتدا وقوع است، بعد خبر و توضیح علل.
و در آیه:(وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلا)(اسراء/۳۵)، تأویل به معنی نتیجه و عاقبت امر است.
پس تأویل یک واقعیت و خارج است که به اصل خود برمی گردد، خواه به صورت نتیجه باشد یا علت و یا وقوع خارجی.
تأویل قرآن، وقوع خارجی وعده های آن است و از جمله وقوع قیامت می باشد؛ (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ...)(اعراف/۵۳) (قرشی، قاموس القرآن، ۱/۱۴۲)
تفسیرالمیزان می نویسد:
«تأویل، «نسبتی است میان حقیقت مجسم شده با مثال آن حقیقت» ... یا «نسبتی میان صورت و معناست. صورتی که معنا به آن صورت جلوه می کند». (طباطبایی، ۳/۴۰)
به تعبیری دیگر: «برگشت هر کاری به صورت و عنوان واقعی خویش است؛ همان طوری که زدن کودک به تأدیب برمی گردد؛ و زدن رگ و خون گرفتن به غرض معالجه برمی گردد.» (همان،/۳۸)
به هر حال، تأویل، «امری است خارجی و اثری است عینی که بر عمل خارجی مترتب می شود.» (همان،/ ۳۷)
تأویل در قرآن و روایات، گاه به مفهوم «علت و فلسفه کاری» به کار رفته است؛ مانند آیه زیر که در داستان همراهی خضر و موسی۸، از زبان خضر به حضرت موسی چنین گفته می شود:(ذَلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا)(کهف/۸۲)
«این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبا باشی.»
در روایات آمده است که مردی از حضرت علی۷از فلسفه سجده در نماز میپرسد، ایشان در جواب میفرمایند:
«تأویله اللهم انّک منها خلقتنا یعنی من الارض و تأویل رفع رأسک و منها اخرجتنا ...» (شیخ صدوق، ۱/۳۱۴)
«فلسفه آن ایناست که: خدایا! همانا ما را از خاک آفریده ای؛ و فلسفه برخاستن از سجده این است که پروردگارا! دوباره ما را از آن بیرون خواهی آورد.»
با توجه به این تعریفها و تعاریف دیگر که اهل لغت و تفسیر از «تأویل» ارائه کرده اند، درمی یابیم که دلایل دیدگاه نخست در قالب این معانی نمی گنجد. هنگامی که طبق لغت، همه اشیاء و همه امور قابل تأویل اند، بدیهی است که طبق قراین و سیاق سخن، در جایی و در آیه ای به ویژگی غذا اطلاق داشته باشد و در جایی و آیه-ای دیگر به تعبیر خواب. همچنین نه تنها هیچ دلیلی بر این ادعا که «تأویل به معنی خبر دادن از حضور امری در آینده به کار نمی رود» نداریم، بلکه آیات قرآنی که وقوع هر فعلی از افعال بشری را، چه در گذشته و چه در آینده، به تأویل آن در قیامت ارجاع می دهد، چنین برداشتی را کاملاً نفی می نماید؛ مانند آیه(وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلا)(اسراء/۳۵)؛ یعنی کمفروشی، چه در صدر اسلام صورت گرفته باشد و چه در پایان حیات جهانی اتفاق بیفتد، قابل تأویل در روز قیامت خواهد بود.
در بین تفاسیری که آیه مورد نظر را با روش اجتهادی نگریسته اند، این دیدگاه بیشترین پیروان را به خود اختصاص می دهد، هر چند از ترجمه های فارسی قرآن تنها یک ترجمه با آن همراهی مینماید. مفسران معتقدِ به این دیدگاه، دلایل پذیرش خود را چنین می نگارند:
۱- «بتأویله» دارای ضمیری مفرد و مذکر است، به اعتبار اینکه مرجع اصلی اش «طعام» است. اگر آن را به رؤیا در آیه قبل برگردانیم، این خلاف ادب لفظ و معناست؛ زیرا:
الف) از لحاظ ادب لفظ، «رؤیا» مؤنث است و ضمیر «بتأویله» مذکر.
ب) «رؤیا» دو تا بود، در حالی که اینجا ضمیر، مفرد آمده است.
ج) اما از لحاظ معنا، تأویل رؤیا هیچ ارتباطی با آوردن غذایی که روزی آنها بوده است ندارد. (صادقی تهرانی، ۱۵/۹۴)
۲- کلمه «ذلکما» که در قرآن فقط یک بار و آن هم در این آیه از زبان یوسف۷نقل شده است، اشاره به دو چیز دارد: تعبیر خواب در آیه قبلی و چگونگی غذا در آیه مورد بحث.
طنطاوی در تفسیر «ذلکما» در این آیه چنین می نویسد:
«ذلکما، أی ذلک التفسیر الصحیح للرؤیا، والإخبار عن المغیبات، کإخبارکما عن احوال طعامکما قبل أن یصل إلیکما.» (طنطاوی، ۷/۳۶۰)
«ذلکما» یعنی آن تعبیر درست خواب و اطلاع رسانی از مسائل غیبی، مثل خبر دادن به شما از کیفیت غذایتان، قبل از آنکه به شما برسد.»
و واضح تر از آن را تفسیر «الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه» می نویسد؛ «ذلکما: ای تعبیر رؤیاکما و تأویل طعامکما.» (نخجوانی، ۱/۳۷۴)
««ذلکما» یعنی تعبیر خواب و چگونگی غذای شما دو نفر».
توجه به این نکته باریک در تفسیر «ذلکما» که تنها در این دو تفسیر دیده میشود، در کامل بودن تفسیر این دیدگاه حائز اهمیت است.
نکته باریک دیگری در «ذلکما» وجود دارد که هیچ مفسری بدان نپرداخته، اما آن را می توان به عنوان تأیید دیگری بر تفسیر این دیدگاه افزود. آن نکته این است:
«ذلک»، «ذلکما» و «ذلکم» هر چند در مقام تجزیه، همان اسم اشاره «ذا» است که «لام» اشاره به دور و ضمایر مخاطب مذکر (کَ، کما، کم) بدان افزوده شده اند، اما این ضمایر هیچ وقت در قرآن جنبه خطابی نداشته و به معنای «تو» یا «شما» به کار نرفته است، بلکه به مفهوم «این» و «آن» در شیئی یا اشیاء به کار رفته است، مگر در سه مورد که به خدای متعال،۳
شیطان،۴ و آدم و حوا۵ اطلاق دارد.
نمونههایی از کاربرد «ذلکما» در آیات عبارتند از:
الف) (وَهُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاکِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَهٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذَلِکُمْ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ) (انعام/۹۹)
«او کسی است که از آسمان آبی نازل کرد و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویانیدیم و از آن ساقه ها و شاخه های سبز خارج ساختیم؛ از آنها دانه های متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفه-هایی با رشته های باریک بیرون فرستادیم و باغ هایی از انواع انگور و زیتون و انار، شبیه به یکدیگر، و بیشباهت! هنگامی که میوه می دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آنها نشانه هایی برای افراد با ایمان است.»
ب) (قالَ بَل رَبُّکُم رَبُّ السَّماواتِ وَ الارضِ الَّذی فَطَرَهُنَّ وَ أنَا عَلی ذلِکُم مِنَ الشاهِدینَ)(انبیاء/۵۶)
«(حضرت ابراهیم) پاسخ داد که خدای شما همان خدایی است که آفریننده آسمان ها و زمین است و من بر اینها گواهی میدهم.»
ج) (فَإذا بَلَغنَ أجَلَهُنَّ فَأمسِکُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ أو فارِقُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ وَ أشهِدُوا ذَوی عَدلٍ مِنکُم و أقیمُوا الشّهادَهَ لِلّهِ، ذلِکُم یُوعَظُ بِهِ مَن کان یُؤمِنُ بِاللهِ و الیَومِ الآخِرِ ...)(طلاق/۲)
«و چون عده آنان (زنان مطلقه) سرآمد، آنان را به طرز شایسته ای نگه دارید یا به طرز شایستهای از آنان جدا شوید و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید و شهادت را برای خدا برپا دارید.
اینها چیزهایی هستند که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده می شوند.»
د) (و کَذلِکَ مَکَنّا لِیُوسُفَ فی الأرضِ ...)(یوسف/۲۱)
«و این گونه یوسف را در آن سرزمین فرمانروایی دادیم.»
هـ) (مُذَبذَبینَ بَینَ ذلِکَ لا إلی هؤُلاءِ وَ لا إلی هؤُلاءِ ...)(نساء/۱۴۲)
«(منافقان) در این میان سرگردانند، نه از اینانند و نه از آنان.»
پس با این شواهد قرآنی معلوم می شود که «ذلک، ذلکما، ذلکم» و صورت های مؤنث آنها غالباً اشاره به اشیاء دارند، نه اشخاص؛ به خصوص آنجا که سیاق آیات و چیدمان کلام، مفهومی جز این را نمی رساند.
در آیه مورد نظر هم که عبارت «ذلکما علّمنی ربّی» آمده است، ناظر بر دو چیزی است که خداوند به حضرت یوسف۷آموخته است. آن عبارت است از تأویل خواب و تأویل غذا، که در مجموع «تأویل الاحادیث» را ترتیب می دهند.
۳- اگر ضمیر «بتأویله» به رؤیایی که همزندانیان یوسف دیده بودند برگردد، معنای آیه چنین میشود: «من خواب شما را خیلی زود، حتی قبل از آوردن جیره غذایی شما تعبیر می کنم»، ولی این معنا که در حقیقت سرعت عمل را در پاسخگویی به درخواست آنان می رساند، از نظر سیاق آیات، معنای بعیدی است. (طباطبایی، ۱۱/۱۷۲)
۴- آیه مورد بحث (قال لا یأتیکما طعامٌ ...) اصلاً در مقام پاسخگویی به پرسش رفیقان همبند یوسف۷نیست، بلکه به طرح موضوع دیگری می پردازد تا برای پاسخ به پرسش آنان، مقدمه چینی کرده باشد. (نک: فخر رازی، ۱۸/۴۵۵؛ حائری تهرانی، ۶/۳)
اما علت مقدمه چینی حضرت یوسف برای دادن پاسخ آنان عبارت است از:
الف) پرهیز از مواضع تهمت: تعبیر خوابِ یکی از آنان اعدام بود. بدیهی است که شنیدن چنین تعبیری بسیار ناراحت کننده است و چه بسا موجب نفرت و دشمنی با شخص خواب گزار می گردد، مگر اینکه به صحت گفتار و تعبیر او ایمان و اطمینان یافته باشد. بدین دلیل بود که یوسف۷خواست میزان علم خدادادی خود را با غیب-گویی دیگری اظهار نماید تا صدق سخنش
کاملاً آشکار شده و در دل رفیق محکوم به اعدام، به عداوت و بدگویی متهم نگردد.
ب) اظهار فضل و دانش برای ایجاد باور و تأثیرگذاری در دیگران
ج) خواب گزارانِ زیادی در جامعه آن روز بودند که مبنای تعبیر آنان تخمین و گمان بوده است. اگر حضرت یوسف قبل از ارائه دانش خود، با بیان مسائل غیبی به تعبیر خواب آنان می پرداخت، تعبیر او را باور نمی کردند و سپس برای تعبیر خواب پادشاه، سراغ او را نمی گرفتند.
د) زمان شناسی تبلیغ: انسان همیشه مستعد دریافت پیام های الهی نیست، از این رو رسولان و مصلحان روانشناس برای تبلیغ دین و بیان آیین توحیدی همواره دنبال فرصت هایند تا پیام حق را برای آنان زمزمه کرده و فطرت های خوابیده آنان را بیدار نمایند.
حضرت یوسف با احساس پدیدار شدن چنین زمینه ای در دوستان همبندش و باور آنان به نیکوکاری و صداقت گفتارش، فرصت را غنیمت شمرده و قبل از پاسخگویی به سؤال آنان، درس توحید و خداشناسی آغازید، شاید که مؤثر افتد.
هـ) حس دوستی و حرص انبیا به هدایت بندگان خدا، یوسف۷را بر آن داشت که قبل از بیان تعبیر خواب، زمینه هدایت آنان را فراهم نماید تا دوستی که نزدیک به اعدام است، شاید در آیین یکتاپرستی، خدایش را ملاقات نماید. (نک: فخر رازی، ۱۸/۴۵۵)
و) خبر از چیزی که اثری از آن هنوز نمی باشد: دوستان زندانی یوسف۷از تأویل خوابی می پرسند که آن را در عالم رؤیا دیده اند، اما یوسف۷می خواهد آنها را از موضوعی آگاه نماید که حتی در عالم خواب هم اطلاعی از آن نیافته اند.
«تأویل» در قرآن به مفهوم نتیجه، عاقبت و فلسفه چیزی یا امری به کار رفته است. آمدن این واژه در دو آیه متوالی در سوره یوسف، شماری از مفسران و مترجمان قرآن را به اشتباه انداخته و به تبع آیه قبلی که در آن، تأویل به مفهوم «تعبیر خواب» آمده است، همان معنا را در آیه بعدی هم نتیجهگیری کرده اند. از این رو، پیام آیه از پیامی که ساختار کلام الهی و ظاهر آیه متضمّن آن است، فاصله گرفته است.
بررسی در محتوا و چیدمان کلمات وحیانی در آیه بعدی نشان می دهد که هر چند سخن در ادامه آیه قبلی و در ارتباط با سؤالی است که دوستان همزندانی یوسف۷از او در موضوع تعبیرخوابشان کرده اند، ولی این آیه به دنبال بیان پاسخ مستقیم از سؤال مطرح شده نمی باشد، بلکه به دنبال زمینهسازی و مقدمه چینی برای پاسخگویی است تا نشانگر توان علمی و آینده بینی یوسف بوده و پاسخ را در اذهان دوستان پرسشگر یوسف با تردید مواجه ننماید.
با چنین نگاه ژرفاندیشانه در ساختار کلام الهی، درمی یابیم که معنا و مفهوم آن دسته از مفسران و مترجمان قرآنی- در آیه ۳۷ سوره یوسف- نزدیک به واقعیت است که از واژه «تأویل» دراین آیه، نه «تعبیر خواب»، بلکه «چگونگی نوع غذا» را که ساعتی بعد به زندانیان خواهند آورد، استنباط کرده اند.
بنابراین مناسبترین ترجمه آیه چنین است:
«(یوسف) گفت: غذایی که روزی شماست برای شما نمی آورند، مگر اینکه پیش از آوردنش، از چگونگی (نوع، رنگ، طعم، مقدار و ...) آن شما را آگاه مینمایم...»
۱. علی۷: «... ینطق بعضه ببعض، و یشهد بعضُه علی بعض»؛ بعضی از قرآن از بعضی دیگر سخن می گوید و برخی از برخی دیگر گواهی می دهد. (نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳)
۲. فصلنامه پژوهش های قرآنی، شماره ۵۸، سال ۱۳۸۸، صص ۱۷۹-۱۵۶، مقاله: یوسف۷رزم آزمای معرکه نفس.
۳. (ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ)(انعام/۱۰۲)
۴. (إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ)(آل عمران/۱۷۵)
۵. (أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ) (اعراف/۲۲)
۱. قرآن.
۲. نهج البلاغه.
۳. آل سعدی، عبدالرحمن بن ناصر؛ تیسیر الکریم الرحمن، بیچا، بیروت، مکتبه النهضه العربیه، ۱۴۰۸ق.
۴. آلوسی، سید محمود؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیچا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
۵. ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد؛ تفسیرالقرآن العظیم، بیچا، عربستان سعودی، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۴۱۹ق.
۶. ابن بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن علی؛ من لایحضر الفقیه، تصحیح: علی اکبر غفاری، بیچا، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، بیتا.
۷. ابن جزی غرناطی، محمد بن احمد؛ التسهیل لعلوم التنزیل، بیچا، بیروت، دار الارقم بن ابی الارقم، ۱۴۱۶ق.
۸. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی؛ زاد المسیر فی علم التفسیر، بیچا، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۲۲ق.
۹. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسه التاریخ، ۱۴۲۰ق.
۱۰. ابن عجیبه، احمد بن محمد؛ البحر المدید فی تفسیرالقرآن المجید، بیچا، قاهره، نشر دکتر حسن عباس زکی، ۱۴۱۹ق.
۱۱. ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیچا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
۱۲. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو؛ تفسیر القرآن العظیم، بیچا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
۱۳. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیچا، قم، نشر ادب الحوزه، بیتا.
۱۴. رازی، ابوالفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، بیچا، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
۱۵. اسفراینی، ابوالمظفر شاهفور بن طاهر؛ تاج التراجم فی تفسیرالقرآن للاعاجم، بیچا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
۱۶. امین، سیده نصرت (بانوی اصفهانی)؛ مخزن العرفان، بیچا، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
۱۷. بغدادی، علاء الدین علی بن محمد؛ لباب التأویل فی معانی التنزیل، بیچا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
۱۸. بلاغی، سید عبدالحجه؛ حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر، بیچا، قم، انتشارات حکمت، ۱۳۸۶ق.
۱۹. بلخی، مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق: احمد فرید، بیچا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
۲۰. بیضاوی، عبدالله عمر؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
۲۱. ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد؛ جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
۲۲. ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم؛ الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
۲۳. ثقفی تهرانی، محمد؛ تفسیر روان جاوید، بیچا، تهران، انتشارات برهان، ۱۳۹۸ ق.
۲۴. جرجانی، حسین بن حسن؛ جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، بیچا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
۲۵. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
۲۶. الجمل، سلیمان بن عمر العجیلی؛ الفتوحات الهیه، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
۲۷. حائری تهران، میرسید علی؛ مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، بیچا، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش.
۲۸. حجازی، محمد جواد؛ التفسیر الواضح، بیچا، بیروت، دارالجلیل الجدید، ۱۴۱۳ق.
۲۹. حسنی ابوالمکارم، محمود بن محمد؛ دقائق التأویل و حقائق التنزیل، بیچا، تهران، نشر میراث مکتوب، ۱۳۸۱ش.
۳۰. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد؛ تفسیر اثنی عشری، بیچا، تهران، انتشارات میقات، ۱۳۶۳ش.
۳۱. حسینی شیرازی، سید محمد؛ تبیین القرآن، بیچا، بیروت، دارالعلوم، ۱۴۲۳ق.
۳۲. حسینی شیرازی، سید محمد؛ تقریب القرآن الی الاذهان، بیچا، بیروت، دارالعلوم، ۱۴۲۴ق.
۳۳. حسینی همدانی، سید محمد حسین؛ انوار درخشان، بیچا، تهران، کتابفروشی لطفی، ۱۴۰۴ق.
۳۴. حقی بروسوی، اسماعیل؛ تفسیر روح البیان، تصحیح: احمد عزو عنایه، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ق.
۳۵. خسروانی، میرزا علی رضا؛ تفسیر خسروی، بیچا، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۰ق.
۳۶. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیرالقرآنی للقرآن، قاهره، دارالفکر العربی، بیتا.
۳۷. دخیل، علی بن محمدعلی؛ الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیچا، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۲۲ق.
۳۸. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد؛ کشف الاسرار وعده الابرار، بیچا، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۱ش.
۳۹. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیچا، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق.
۴۰. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ تفسیرالوسیط، بیچا، دمشق، دارالفکر، ۱۴۲۲ق.
۴۱. زمحشری، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیچا، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
۴۲. سبحانی، جعفر؛ منشور جاوید، چاپ اول، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۳۷۲ش.
۴۳. سبزواری نجفی، محمدبن حبیب الله؛ الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیچا، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق.
۴۴. سبزواری نجفی، محمدبن حبیب الله؛ ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیچا، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
۴۵. سمرقندی، نصربن محمد؛ بحرالعلوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
۴۶. سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد؛ تفسیر سورآبادی، بیچا، تهران، فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۰ش.
۴۷. شبّر، سید عبدالله؛ الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، بیچا، کویت، مکتبه الألفین، ۱۴۰۷ق.
۴۸. شبّر، سیدعبدالله؛ تفسیر القرآن الکریم، چاپ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۷ق.
۴۹. شریف لاهیجی، محمد بن علی؛ تفسیر شریف لاهیجی، بیچا، تهران، دفتر نشرداد، ۱۳۷۳ش.
۵۰. شوکانی، محمدبن علی؛ فتح القدیر، بیچا، دمشق ـ بیروت، دار ابن کثیر و دار الحکم الطیب، ۱۴۱۴ق.
۵۱. صادقی تهرانی، محمد؛ البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، بینا، ۱۴۱۹ ق.
۵۲. صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش.
۵۳. صالحی نجف آبادی؛ جمال انسانیت یا تفسیر سوره یوسف، چاپ دوم، تهران، انتشارات امید فردا، ۱۳۸۱ش.
۵۴. صفی علیشاه، حسن بن محمدباقر؛ تفسیر صفی (منظومه)، بیچا، تهران، انتشارات منوچهری، ۱۳۷۸ش.
۵۵. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، بیچا، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۱۷ق.
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، بیچا، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۷۷ش.
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۸ق.
۵۸. طبری، ابوجعفر محمدبن جریر؛ جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیچا، بیروت، دارالمعارف، ۱۴۱۲ق.
۵۹. طنطاوی، محمد سید؛ التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، قاهره، دارالمعارف، بیتا.
۶۰. طوسی، محمدبن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۶۱. طیب، سید عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، بیچا، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
۶۲. عاملی، ابراهیم؛ تفسیر عاملی، بیچا، تهران، انتشارات صدوق، ۱۳۶۰ش.
۶۳. عاملی، علی بن حسین؛ الوجیز فی تفسیرالقرآن العزیز، بیچا، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
۶۴. عبدالجلیل، عیسی؛ التفسیر المیسّر، بیچا، قاهره، دارالقلم، ۱۳۸۵ق.
۶۵. علوی حسینی موسوی باکویی، میرمحمد کریم؛ کشف الحقایق عن نکت الآیات و الدقائق، چاپ دوم، تبریز، دانشگاه صنعتی سهند، ۱۳۷۳ش.
۶۶. فخرالدین رازی، ابو عبدالله محمدبن عمر؛ مفاتیح الغیب، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
۶۷. فراء، ابو زکریا یحیی بن زیاد؛ معانی القرآن، بیچا، مصر، دارالمصریه للتألیف و الترجمه.
۶۸. فضل الله، سید محمدحسین؛ تفسیر من وحی القرآن، بیچا، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر، ۱۴۱۹ق.
۶۹. فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، بیچا، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۹ق.
۷۰. فیضی دکنی، ابوالفضل؛ سواطع الالهام فی تفسیر القرآن، بیچا، قم، دار المنار، ۱۴۲۷ق.
۷۱. قاسمی، محمد جمال الدین؛ محاسن التأویل، بیچا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۷۲. قاضی ابی السعود، محمدبن مصطفی العمادی الحنفی؛ تفسیر ابی السعود، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
۷۳. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، بیچا، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش.
۷۴. قرشی، سید علی اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث، بیچا، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ش.
۷۵. ـــــــــــــــــــ ؛ قاموس قرآن، بیچا، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
۷۶. قرطبی، محمدبن احمد؛ الجامع لاحکام القرآن، بیچا، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
۷۷. قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا؛ تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، بیچا، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
۷۸. کاشانی، محمدبن مرتضی؛ تفسیر المعین، بیچا، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۱۰ق.
۷۹. کاشانی، ملا فتح الله؛ زبده التفاسیر، بیچا، قم، بنیاد معارف اسلامی، ۱۴۲۳ق.
۸۰. کاشانی، ملا فتح الله؛ منهج الصاقین فی الزام المخالفین، بیچا، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۶ش.
۸۱. کاشفی سبزواری، حسین بن علی؛ مواهب علیه، بیچا، تهران، انتشارات اقبال، ۱۳۶۹ش.
۸۲. کرمی حویزی، محمد؛ التفسیر لکتاب الله المنبر، بیچا، قم، چاپخانه علمیه، ۱۴۰۲ق.
۸۳. گروه مترجمان؛ تفسیر هدایت، بیچا، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ش.
۸۴. گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیربیان السعاده فی مقامات العباده، بیچا، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۸ق.
۸۵. محلی، جلال الدین و سیوطی، جلال الدین؛ تفسیرالجلالین، بیچا، بیروت، مؤسسه النور للمطبوعات، ۱۴۱۶ق.
۸۶. مراغی، احمدبن مصطفی؛ تفسیرالمراغی، بیچا، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۸۷. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، بیچا، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش.
۸۸. مظهری، محمد ثناء الله؛ التفسیر المظهری، بیچا، پاکستان، مکتبه رشدیه، ۱۴۱۲ق.
۸۹. مغنیه، محمد جواد؛ تفسیر الکاشف، بیچا، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
۹۰. مغنیه، محمدجواد؛ التفسیر المبین، بیچا، قم، بنیاد بعثت، بیتا.
۹۱. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۹ش.
۹۲. ملاحویش آل غازی، عبدالقادر؛ بیان المعانی، بیچا، دمشق، مطبعه الترقی، ۱۳۸۲ق.
۹۳. نجفی خمینی، محمد جواد؛ تفسیر آسان، بیچا، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۸ق.
۹۴. نخجوانی، نعمت الله بن محمود؛ الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه، بیچا، مصر، دار رکابی للنشر، ۱۹۹۹م.
۹۵. نسفی، ابوحفص نجم الدین محمد؛ تفسیر نسفی، بیچا، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۶۷ش.
۹۶. نووی جاوی، محمدبن عمر؛ مراح لبید للکشف معنی القرآن المجید، بیچا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
۹۷. نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد؛ تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیچا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
۹۸. هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ تفسیر راهنما، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۷۸ش.